نقش آسانی ها و دشواری ها در تکامل زندگی مادی ومعنوی
انسان به اقتضای فطرت خود طالب جاودانگی و بینهایت است و در او نفخه الهی دمیده شده، ولی در دنیایی حضور یافته است که به دلیل فنا و محدودیت آن، احساس غربت، بیگانگی و عدم تجانس میکند. این شرایط در انسان احساس درد و دلهره و اضطراب میآفریند و به همین دلیل است که اضطراب انسان فقط با یاد خداوند درمان میشود و مسائل دیگر همه سرگرمی است، به طوری که به اذعان قرآن فقط با یاد خداست که قلبها آرام میگیرد. در واقع انسان همواره در طلب و عاشق کمال مطلق است و موجودات محدود او را راضی نمیکنند، در نتیجه حتی در صورت ناخودآگاهی خود نیز این جستوجوی کمال مطلق در میان مصادیق اشتباه، پیوسته ادامه دارد و این دلیل تنوعطلبی انسان در خصوص نیازها و خواستها و عدم سکون و سکینه او با انواع محدود آنها است. تلاش نامتناهی انواع انسانها برای امور مطلوب متنوعی که برای خود تعریف میکنند، بیانگر همین بینهایتطلبی و عدم اکتفا به دستاوردهای کنونی در هر زمان است ( مطهری). این مسئله همان تنوعطلبی بشر و عدم رضایت او از شرایط موجود و دستاوردهای مادی دائمیاش به صورت مستمر و طلب نداشتهها و اهداف خارج از دسترس خود و تعیین نسبت لذت و رنج خود با داشتن یا نداشتن آنها است، در حالی که پس از وصول به این امیال مادی نیز لذت مطابق با تصور پیشین و آرامش و سکون ناشی از آن حاصل نمیشود و این حرکت و طلب، پیوسته امتداد مییابد. انسان در طلب مطلوب حقیقی خود گاهی در مصادیق دچار اشتباه میشود و آنها را مطلوب واقعی تصور میکند، در حالی که پس از نیل به آرامش موقتی که بعد از وصول به مصادیق غلط مییابد، به حکم فطرت خود این عدم سنخیت و تمایز از مطلوب حقیقی را درک میکند و دچار بیزاری میشود و در طلب مطلوب جدید گام برمیدارد، در حالی که اگر از ابتدا به سوی مقصد واقعی میل میکرد و به وصال او دست مییافت، آرامش و سعادت واقعی تحقق مییافت (مطهری).
همین موضوع نشان میدهد که نیازهای مادی و جسمانی انسان، تأمینکننده خواستههای اساسی و آرامش مطلوب او نیستند و گرایشهای فطری با ویژگیهای مذکور که با بینهایتطلبی انسان نیز تناسب دارند، در میان خواستههای انسان جایگاه محوری دارند.